ناديده رخت....
دو هفته است كه به عكس هاش نگاه ميكنم ،دو هفته است كه به چشمها ،بيني و عينك و لبخندكوچولويي كه
گوشه لبش نشسته و سعي ميكنه مهارش كنه نگاه ميكنم...
دو هفته است كه اين جمله اش و باصداي خودش در گوشم بازسازي ميكنم: " خواهش می کنم یک کاری
آماده کن که یکی از شما بگیرد و برایم بفرستد."
ديشب روي كاغذ آوردمش و ...ديشب به خوابم اومد.
ناديده رخت
....
..
+ نوشته شده در جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 16:21 توسط فیروزه
|