دو هفته است كه به عكس هاش نگاه ميكنم ،دو هفته است كه به چشمها ،بيني و عينك و لبخندكوچولويي كه

گوشه لبش نشسته و سعي ميكنه مهارش كنه نگاه ميكنم...

دو هفته است كه اين جمله اش و باصداي خودش در گوشم بازسازي ميكنم: " خواهش می کنم یک کاری

آماده کن که یکی از شما بگیرد و برایم بفرستد."

ديشب روي كاغذ آوردمش و ...ديشب به خوابم اومد.

ناديده رخت

....

..